تاریخچه فرایند کسب و کار

چرخه فرایند


در زمان‌های دور، افراد محصولات و خدمات مورد نیاز خود و اطرافیانشان را تامین می‌کردند اما با گذر زمان فعالیت‌ها به سمت تخصصی شدن پیش رفت به طوری که ابتدا هر کسی تخصص در تولید یک محصول یا ارائه خدمت خاصی مثل تولید دوچرخه، کفش و این گونه فعالیت ها را داشت و با رشد تولید و همزمان با ظهور شهرها و  شروع شهر نشینی  مباحث تقسیم کار و تخصص در فرایندها مطرح شد. در کتابی  که آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ میلادی به نام « تحقیق درباره ماهیت و دلایل ثروت ملل» تالیف کرده است به موضوع تقسیم کار نیروی انسانی که در واقع همان طراحی فرایند است،  تاکید می کند و تقسیم کار نیروی انسانی را  به عنوان عامل بهبود در عملکرد و بهره وری سازمان‌هامعرفی می کند. موضوع تقسیم کار بعدها در  اصول علمی شدن کارها که حاصل مطالعات فریدریک تیلور است نیز مورد بحث قرار گرفته است. نتیجه ی چنین پیشرفت هایی متخصص شدن نیروی کار تنها در فرایندهایی خاص و مشخص شد. ظهور طبقه ی مدیران نیز در نتیجه چنین مطالعاتی بود، مدیران علاوه بر نظارت به فعالیت های نیروی کار، وظیفه تعیین اهداف بهره وری و اطمینان از دستیابی به این اهداف را به عهده داشتند. در اواخر قرن نوزدهم شرکت های آمریکایی مانند آی بی ام (IBM) و فورد (Ford) با وجود تمرکز بر فرایندها و تاکید بر بهینه سازی عملکردها برای کسب مزیت رقابتی و پروژه های پر هزینه و سیستم های فناوری اطلاعات پیشرفته نتوانستند جایگاه رقابتی خود را بهبود دهند. مطالعاتی که درباره فرایندهای فورد صورت گرفت حاکی از نگاه کل گرای مدیران فورد در سازمان بود در حالی که هر فرایند (وظیفه) باید به طور خاص مورد بررسی قرار گیرد و فناوری اطلاعات به عنوان یک توانمندساز برای طراحی مجدد فرایندهای کسب وکار موجود دارای اهمیت بسیار زیادی است.

 

سوالات مهمی که باید در هر فرایند به آنها پاسخ داده شود :

1.        بازیگران این فرایند چه کسانی هستند؟
2.       کدام بازیگر ها می توانند به عنوان مشتریان این فرایند در نظر گرفته شوند؟
3.       این فرایند چه ارزشی به مشتریان خود ارائه می دهد؟
4.       خروجی و پیامد های ممکن برای این فرایند کدام است؟

 

 

پس از جنگ جهانی دوم «کیفیت» کانون توجه سازمان‌ها قرار گرفت. «مدیریت کیفیت جامع» را ادوارد دمینگ معرفی و ارائه نمود. مفهوم  TQM بر یکپارچه سازی و تلفیق کیفیت  در طراحی فرایندها تمرکز دارد. در مدیریت کیفیت جامع هدف بهبود و پیشرفت مستمر فرایندها در سازمان از طریق اشتراک دانش و عامل کیفیت در فرایندهاست. با ظهور و استفاده موفقیت آمیز TQM در سازمان های ژاپنی در امریکا سازمان ها به مهندسی مجدد فرایند های  (Business Process Reengineering: BPR یا Business Process Redesign) خود پرداختند. طراحی مجدد فرآیندهای کسب و کار تحلیل انتقادی و طراحی مجدد بنیادی فرآیندهای فعلی کسب و کار به منظور بهبود چشمگیر شاخصهای عملکردی می‌باشد. بازنگری بنیادی و طراحی مجدد ریشهای فرآیندهای کسب و کار به منظور ایجاد بهبود چشمگیر در عملکرد تعریفی است که مایکل همر و جیمز چامپی ارائه داده اند. مطالعات و پژوهش های متعددی در این حوزه صورت گرفتند امادر اواخر ۱۹۹۰ اشتیاق به  مهندسی مجدد فرایند ها کاهش یافت و بسیاری از شرکت ها پروژه های مهندسی مجدد فرایندهای خود را خاتمه دادند. برخی از دلایل این موضوع را می توان استفاده نادرست از این مفهوم، افراطی گری در استفاده از مهندسی مجدد فرایندها و نابالغ بودن در پشتیبانی و پیاده سازی بازمهندسی فرایندها به شمار آورد.

 

با وجود عواملی که موجب دلسرد شدن و ناامیدی مدیران در پیاده سازی مهندسی مجدد فرایند ها بود برخی رویدادها در رابطه با ERP موجب ظهور مدیریت فرایند کسب وکارها (Business process management) شد.  اول آنکه نتایج مطالعات تجربی نشان می دادند که سازمان هایی که فرایندگرا هستند یعنی سازمان هایی که به دنبال کسب رضایت مشتری و بهبود بهره وری با بهبود فرایندهایشان هستند در جایگاه رقابتی و عملکردی بهتری نسبت به سازمان های غیر فرایند گرا هستند. مورد دوم مربوط به پیشرفت فناوری و تکنولوژی بود. انواع مختلف سیستم های فناوری اطلاعات (IT) در حوزه برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP)، سیستم های مدیریت گردش کار (WFMS) و سیستم های مدیریت فرایند کسب وکار (BPMS)  با ثبت و یکپارچه سازی فرایندها و اطلاعات مربوط به آنها، به سازمان ها برای تحلیل، ارزیابی و تغییر فرایندها یاری رسانده و بهبود مستمر در سازمانها را با تمرکز بر فرایندها تسهیل کرده اند. سیستم های ERP  تمام  اطلاعات مربوط به عملیات های  کسب وکار را به گونه ذخیره و ثبت می کند که هر ذینفعی به این اطلاعات دسترسی داشته باشد. WFMS  ها به طور کلی جریان کار میان بازیگران فرایندها نشان می دهند. به مرور زمان و با ظهور وب سرویس ها و پیجیده شدن فعالیت ها، BPMS ها ظهور کردند. در شکل زیر کارکردهای مدیر مسئول فرایند یا همان مالک فرایند نشان داده شده است

 

تاریخچه مدیریت فرایند کسب‌وکارتاریخچه

همانطور که در شکل نیز قابل ملاحظه است BPR  به عنوان جزئی از BPM  است. بازمهندسی فرایندها در وهله اول به برنامه ریزی و سازماندهی فرایند مربوط می شود در حالی که مدیریت فرایند کسب وکار  مفاهیم، روش ها، تکنیک ها  و ابزارهایی که مربوط به تمام چرخه حیات فرایندهای کسب وکار می شود را در بر میگیرد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با چرخه عمر مدیریت فرایند کسب و کار، اﺟﺮاي ﻣﻮﻓﻖ ﭘﺮوژه ﻫﺎي ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻓﺮآﯾﻨﺪﻫﺎي ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر و مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار چیست؟ را  مطالعه فرمایید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *